• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات انتقال یادگیری

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - کاوش و طراحی مدل اجرایی اثربخشی آموزش سازمانی: مطالعه‌ای مبتنی بر نظریه زمینه‌ای
        مرتضی طاهری
        هدف این پژوهش ارائه مدلی اجرایی برای اثربخشی آموزش کارکنان و مدیران بود. به این منظور بر مبنای طرح مطالعه کیفی و استفاده از مزیت‌های روش پژوهش نظریه زمینه‌ای، از طریق مصاحبه عمیق با کارکنان، مدیران و شرکت‌کنندگان دوره‌های آموزشی و مرور مبانی نظری و تجربه آموزش در گمرک و چکیده کامل
        هدف این پژوهش ارائه مدلی اجرایی برای اثربخشی آموزش کارکنان و مدیران بود. به این منظور بر مبنای طرح مطالعه کیفی و استفاده از مزیت‌های روش پژوهش نظریه زمینه‌ای، از طریق مصاحبه عمیق با کارکنان، مدیران و شرکت‌کنندگان دوره‌های آموزشی و مرور مبانی نظری و تجربه آموزش در گمرک و سازمان جهانی گمرک، مدل اجرایی اثربخشی آموزش ارائه شده است. تحليل يافته‌ها نشان می‌دهد کارکنان بر مبناي عوامل سازمانی مانند: ماهیت وظیفه‌ای سازمان، مسئولیت اجتماعی سازمان، پویایی سازمانی؛ عوامل شغلی مانند: حساسیت وظیفه، سطح تخصصی بودن وظیفه و سیالیت وظیفه در آموزش و توسعه حرفه‌اي مشاركت مي‌كنند. مشاركت آن‌ها در آموزش و يادگيري حرفه‌اي از طریق: آمادگی فراگیر، انگیزه برای انتقال، ظرفیت فرد برای انتقال، خودکارآمدی عملکردی صورت مي‌پذيرد. چگونگی تخصیص بودجه، حمایت مدیریت، اسناد بالا‌دستی آموزش، شایسته‌سالاری و چگونگی اجرای قوانین بستري خاص براي راهبردهاي آموزش کارکنان و مدیران فراهم مي‌آورند. همچنين راهبردهاي ساختاری: انطباق ساختار با فرایند آموزش سازمانی، ایجاد مجتمع آموزش، ظرفیت‌سازی انسانی و توسعه ظرفیت؛ راهبردهای نیازسنجی؛ راهبردهای طراحی: تناسب محتوا، مکانیزم‌های انگیزشی آموزش، تقویم آموزشی، طرح انتقال؛ راهبردهای اجرا: زمان‌بندی آموزش، روش‌های بین‌فردی، آموزش بین‌المللی و مجازی (Clikc) و راهبردهای ارزشیابی: امتحان، تمرین، نگرش‌سنجی، تکالیف، سنجش عملکرد متأثر از شرايط مداخله‌گر سازماني مانند: جایگاه سازمانی (تأثیرگذاری آموزش در سازمان)، عوامل ساختاری (موازی‌کاری، یادگیری سازمانی) و مسائل و مشکلات کارکنان (مسائل و مشکلات کاری، فردی، شرایط اقلیمی و رفتارهای سیاسی) هستند. يافته‌هاي پژوهش نشان داد راهبردهاي اثربخشی آموزش در كنش و واكنش سازنده با عوامل زمينه‌اي و محيطي پيامدهاي مثبت: بهبود کیفیت خدمات، افزایش منافع مالی و در نهایت شکل‌گیری یک گمرک یادگیرنده را به همراه خواهد داشت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - واکاوی عوامل فردی موثر در انتقال یادگیری کارکنان شهرداری تهران
        مریم  حسن پور رودبارکی مژگان عبدالهی علیرضا عراقیه فاطمه پرسته قمبوانی
        هدف این مطالعه، شناسایی و بررسی عوامل فردی مؤثر در انتقال یادگیری به محیط کار برای بهبود عملکرد و توسعه شایستگی های مرتبط با حوزه ی شغلی می باشد. روش پژوهش پیمایشی و جامعه ی آماری کلیه کارکنان حوزه حمل و نقل و ترافیک استان تهران به تعداد 910 نفر می باشد. نمونه آمار چکیده کامل
        هدف این مطالعه، شناسایی و بررسی عوامل فردی مؤثر در انتقال یادگیری به محیط کار برای بهبود عملکرد و توسعه شایستگی های مرتبط با حوزه ی شغلی می باشد. روش پژوهش پیمایشی و جامعه ی آماری کلیه کارکنان حوزه حمل و نقل و ترافیک استان تهران به تعداد 910 نفر می باشد. نمونه آماری به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای از طریق فرمول کوکران و به تعداد 270 نفر (کارکنانی که حداقل6 ماه و حداکثر یکسال از گذراندن دوره های آموزشی آنها گذشته)، انتخاب شدند. گردآوری داده ها به صورت مطالعات کتابخانه ای و تحقیق میدانی از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته با تائید روایی محتوا توسط چند تن از محققان علوم تربیتی و مدیریت و پایایی ابزار با ضریب آلفای کرونباخ (0.77) بدست آمد. به منظور شناسایی عوامل فردی از تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تاییدی و برای تعیین مناسب ترین عامل ها از چرخش واریماکس استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد: مولفه های خودکارآمدی، انتظارات از نتایج عملکرد، توانایی شناختی، نگرش شغلی، جهت‌گیری، تعهد سازمانی، آمادگی یادگیرنده، ویژگی‌های شخصیتی، منبع کنترل، احساس مثبت، خودآگاهی، ویژگی‌های جمعیت شناختی، دریافت از منابع یادگیری، گشودگی تجربه، انگیزش انتقال، سودمندی و ارزش ادراک شده و هدف محوری غیر از مولفه های مقاومت در برابر تغییر و سطح انگیزش، از عوامل فردی مؤثر بر انتقال یادگیری می‌باشند. براساس نتايج به دست آمده از آزمون فریدمن نیز عامل«تعهد سازمانی» با میانگین 76/12 بیشترین تأثیر و عامل«سطح انگیزش» با میانگین 58/4 کمترین تأثیر را بر انتقال یادگیری داشته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - نرخ انتقال یادگیری: چارچوبی نوآورانه برای ارزشیابی اثربخش برنامه های آموزشی
        سعید صفایی موحد کیوان صالحی محمد حاجی زاد
        یکی از چالش‌هایی که ادارات آموزش سازمان‌های تولیدی، بازرگانی، و خدماتی با آن روبرو هستند، ناتوانی در ارائه گزارش عملکرد خویش بر مبنای شاخص‌هایی است که نشان دهد تا چه اندازه در بهبود عملکرد کارکنان سازمان تأثیرگذار بوده‌اند. امروزه شاخص‌هایی چون نفر/ ساعت، میانگین رضایت چکیده کامل
        یکی از چالش‌هایی که ادارات آموزش سازمان‌های تولیدی، بازرگانی، و خدماتی با آن روبرو هستند، ناتوانی در ارائه گزارش عملکرد خویش بر مبنای شاخص‌هایی است که نشان دهد تا چه اندازه در بهبود عملکرد کارکنان سازمان تأثیرگذار بوده‌اند. امروزه شاخص‌هایی چون نفر/ ساعت، میانگین رضایت کارکنان از دوره‌ها، تعداد قبول‌شدگان در آزمون‌های حرفه‌ای، و امثالهم نمی‌تواند مدیران را اقناع کند که آموزش توانسته نقش تاثيرگذاري در سازمان ایفا کند. لذا این مقاله درصدد است تا بر مبنای مفهوم انتقال یادگیری، شاخص کیفی را به منظور اندازه‌گیری اثربخشی برنامه‌های آموزشی ارائه‌کند. این شاخص که نرخ انتقال یادگیری نام دارد با بکارگیری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین (از طریق محاسبه نمرات یادگیرندگان در اتمام دوره و نمرات ارزیابی پيگيري عملكرد یادگیرندگان طی دورة زمانی 3 تا 6 ماه پس از دوره) قابل استخراج است (این شیوه در مقاله حاضر راهبرد خطی ساده نام گرفته است). همچنین در صورتی‌که بخواهیم علاوه بر یادگیری حاصل از دوره، نقش سایر متغیرها در بهبود عملکرد را محاسبه کنیم، می‌توان با بکارگیری رگرسیون چندگانه، تصویر بهتری به دست آورد (این شیوه در مقاله حاضر راهبرد خطی خوشه‌ای نام گرفته است). مهم‌ترین مزیت شاخص پیشنهادی این است که تحت تأثیر عوامل کمّی نظیر افزایش تعداد دوره‌ها، نفر/ ساعت و امثالهم قرار نگرفته و صرفاً بهبود شرایط کیفی دوره (مدرس، محتوی، شرایط یادگیری، و امثالهم) و محيط كار می‌تواند موجب افزایش نرخ مذکور شود. پرونده مقاله